تاسیانه

سلام به پسر خوشگلم

وای مامانی کاش پیشم بودی و محکم می بوسیدمت .وقتی دیگران برام از عشق مادر و فرزندی می گفتند باورم نمی شد یه همچین حسی باشه نمی دونی و تا موقعی که بابا نشی متوجه نمی شی چقدر فرزند عزیزه .الان اینجوریه نمی دونم بعد که بیای چه حسی میشه مطمئناً صدها برابر بیشتر میشه البته باباتم همین جوره ما دوتا کلا همه فکر و ذکرمون شده پسرمون . امروز 18 هفته و دو روز هست که تو گل پسر تو دل مامانی هستی پریشب مامان فرشته و بابا مرتضی زحمت کشیدند و به رسم اصفهانی ها و به یمن وجود تو برام تاسیانه آوردند .خوردنی های خوشمزه ای مثل دلمه برگ مو و دلمه فلفل و دلمه قفقازی و کوفته تبریزی و مرغ شکم پر و... با یه اانگشتر خوشکل برای تبریک نی نی دار شدنم .خانواده بابا را هم دعوت کردیم و دور هم خوش گذروندیم اون شب تیم شهرمون سپاهان هم قهرمان لیگ شد و خوشحالی مهمونامون چند برابر شد . بابا محسنت هی می گفت اگر پسرم بود الان پیش هم نشسته بودیم فوتبال می دیدیم گفت می خواد پرسپولیسیت کنه ها .گفت اگر دوست داشته باشی و ازش بخوای می برتت استادیوم که فوتبال ببینین . خلاصه مامانی جات خالی بود هم موقع فوتبال هم موقع مهمونی .لحظه شماری می کنم کاش زود بشه مهر ماه و پسر خوشکلم را در آغوش بگیرم و یه نفس راحت بکشم .الهی پیش مرگت بشه مامان مواظب خودت باش تا زود دوریمون بگذره و بیای پیشمون . 

اینم عکسای تاسیانه تا بعدا ببینی